حلماحلما، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

*** حلما***

مهدکودک فروغ

حلما از 11 ماهگی به مهد میره و کلی عکس انداخته عکسهای مهد کودک رو تو این پست میذارم تا هر وقت بزرگ شد و به وبلاگش سرزد اینارو ببینه و خاطراتش مرور بشه و شاید هم یادش بمونه... اولین عکسهای حلما که در مهدکودک گرفته شده... عکس شب یلدا... عکسهایی برای عید نوروز حلما و دوستاش اسم دوستاش به قول خودش از ردیف بالا از سمت راست: 1.نفراول که اسمشو نمیدونست 2.آرش 3.نگار 4.علی ردیف پاین از راست: 1.تیام 2.پارسا 3.باربد 4.حلما ...
20 شهريور 1393

خاطرات گذشته 3

یه روزهایی که مامانی تو اداره کار داشت و مجبور بود بمونه و چون چاره دیگه ای هم نداشت با همکاری شدید خاله محدثه البته به قول حلما محثده، حلما خانوم هم با کار در اداره آشنا میشدن ... البته باید دوباره ذکر کنم که واقعا اگر خاله محدثه نبود نگه داشتن حلما کاری بس سخت و دشوار بود... البته باز هم یادآوری کنم که زحمت گرفتن همه این عکسارو خاله محدثه کشیده و مامانی همیشه در فکره که این زحمات و کی جبران کنه؟؟؟؟ و حلما در راه برگشت به خونه در بیشتر این روزها تو بغل خاله محدثه بیهوش میشد از خستگی... توعکس زیر هم حلما و برفها که زیاد میونش با برفها خوب نبود و تا برف میری...
20 شهريور 1393

خاطرات گذشته1

ازونجایی که مامانی قول داده بود که در اسرع وقت این چند وقت گذشته رو جبران کنه، بنابراین فرصتی بهتر ازین پیدا نکردم که جبران کم کاریهای گذشته رو بکنم. چرا بهترین فرصت؟؟؟ 1. مامان امروز خونه است 2. کارهایش هم تند و تند انجام داده 3. و این مورد که از همه مهمتره اینه که حلمای من خوابیده و میشه با خیال راحت پشت لب تاپ بشینم.  ..... مامانی سعی میکنم بیشتر عکس بذارم ببخشید دیگه... اینجا محرم 92 هست که مامانی و حلما باهم میرفتن هیات البته همراه خاله ها و بیشتر از همه همراه خاله مائده. توی عکس سمت چپی حلما بغل خاله مائده است و ازونجایی که هوا خیلی سرد بود خاله لطف میکرد حلما رو با ماشین میبرد نزدیک جایی که هی...
20 شهريور 1393

روزت مبارک دخترکم

دختر یعنی مهر، دختر یعنی زیبایی، دختر یعنی رحمت، دختر یعنی برکت، دختر یعنی عشق ...  که یکیشو ما اینجا داریم، یه نازنین که هرچند مامانی وقت نداره و سرش شلوغه تا براش وقت بذاره و یه وقتایی با خستکیهای زیاد مامانی، این حلما هست که از اون حال و هوا مامانی بیرون میاره... مرسی دخترکم بخاطر بودنت.... روزت مبارک ******************************************************************* مامانی با عرض پوزش بابت این همه بدقولی سرم خیلی شلوغه، دیگه نمیگم بهت که قول میدم ولی سعی میکنم که بازم بیام و از دخترم اینجا بنویسم ...  ولی مامانی این قول رو میده که این چند ماه حتما یه جورایی جبران کنه... ...
5 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *** حلما*** می باشد